- استوار کردن
- محکم کردن سخت کردن موء کد گردانیدن، درست کردن، صحه نهادن، سخت گرفتن سخت بستن محکم بستن
معنی استوار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- استوار کردن
- محکم کردن، تایید کردن، استوار ساختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اطمینان کردن اعتماد کردن وثوق داشتن، تحقیق و تفحص کردن، تاکید کردن، احتیاط کردن
گزیدن، برگزیدن
اکتفا کردن بسنده کردن قناعت کردن
آزمودن آزمایش کردن آزمودن آزمایش کردن امتحان کردن
انبار کردن کا (مخصوصا غله) برای فروش بهنگام گرانی و کمیابی، بنداری انبارداری
باز کاویدن تتبع کردن جستجو و کنجکاوی کردن، شناختن شی کلی بجمیع اشخاص آن مقابل قیاس کردن
وا پرسیدن پرسیدن پرسش کردن سوء ال کردن تفسیر خواستن، جستجو کردن تفحص کردن
پشت بچیزی دادن تکیه بچیزی کردن، آیه یا حدیث یا سخنی و مانند آنرا سند قرار دادن و بدان تمسک ساختن، یافته نمودن نورده نمودن (نورده سند)
در گوش گذاشتن اگر سعادت دو جهانی می خواهید اینسخن در گوش گذارید (کلیله و دمنه) گوش فرا دادن شنیدن گوش فرا دادن شنودن اصغاء کردن
استواری دادن محکمی بخشیدن مستحکم کردن
پرهیز کردن، دوری کردن
بالیدن
بسنده کردن اکتفا کردن
انتخاب کردن، برگزیدن، برای مثال گر تو را در بهشت باشد جای / دیگران دوزخ اختیار کنند (سعدی - ۱۴۰)
Pride, Boast, Brag
Abbreviate
Exploit
эксплуатировать
сокращать
хвастаться , гордиться
ожидать
prahlen, sich rühmen
ausnutzen
abkürzen
експлуатувати
скорочувати
хвалитися , пишатися
skracać